1 از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشته بپایش بر عمر وفا نیست تو بر عهد وفا کن
2 از در کعبه چه حاصل به در یار نشین روی بر دوست کن و پشت بدیوار نشین
3 گر دلت تیره بود رشته تسبیح چه سود سینه صافی کن و در حلقه ز نار نشین
4 در صف میکده سجاده نگنجد ایشیخ بفکن این بار غم از دوش و سبکبار نشین
5 اینزمان کان قد رعنا به خرامش برخاست یکدم ای کبک خرامنده ز رفتار نشین
6 منکه با یار نشینم ز جهانم چه خبر گو بطعنم همه بر خیز و در انکار نشین
7 وصل یوسف طلبی پرده ناموس بدر چون زلیخا بدر آ بر سر بازار نشین
8 کار ما از صف مسجد نگشاید اهلی یک قدم پیش نه و در صف خمار نشین