- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه قدر وصال تو هر مختصری داند نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند
2 هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد او قیمت عشق تو آخر قدری داند
3 آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد کفر است اگر خود را بالی و پری داند
4 سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت دل را محلی بیند جان را خطری داند
5 گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود از خاک سر کویت خود را گذری داند
6 مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم جز تو دگری بیند جز تو دگری داند
7 برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل در راه تو کس هرگز به زین سفری داند