نیست ای دل محنت آباد جهان، از واعظ قزوینی غزل 434

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

نیست ای دل محنت آباد جهان، جای نشاط

1 نیست ای دل محنت آباد جهان، جای نشاط ابله آن کو میکند در وی تمنای نشاط

2 جز گل آتش نچیند باغبان از شاخ خشک چند باشی آخر ان عمر جویای نشاط

3 شادکامیهای عالم، مایه ناکامی است گریه ها چون ابر میخیزد ز دریای نشاط

4 لاله غم، سرخ دارد روی باغ عیش را نیست غیر از نخل ماتم، گلشن آرای نشاط

5 از هجوم غم نیابد یک نفس جای درنگ گر رسد واعظ بمحنت خانه ام پای نشاط

عکس نوشته
کامنت
comment