خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

هر کو چو شمع ز آتش دل تاج از خواجوی کرمانی غزل 287

غزل 287 ام از 1143 غزلیات

هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد

1 هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد سر در میان مجلس عشاق برنکرد

2 برخط عشق ماه رخان چون قلم کسی ننهاد سر که همچو قلم ترک سرنکرد

3 آنکس شکست قلب که بیمش ز جان نبود وان یافت زندگی که ز کشتن حذر نکرد

4 سر برنکرد پیش سرافکندگان عشق چون شمع هر که سرکشی از سر بدر نکرد

5 خون شد ز اشک ما دل سنگین کوهسار وان سست مهر بردل سختش اثر نکرد

6 گشتیم خاک پایش و آنسرو سرفراز دامن کشان روان شد و در ما نظر نکرد

7 ملک وجود را برسلطان عشق او بردیم و التفات بدان مختصر نکرد

8 شد کاروان و خون دل بیقرار ما رفت از قفای محمل و ما را خبرنکرد

9 ننوشت ماجرای دل و دیده‌ام دبیر تا نامه را بخون دل و دیده تر نکرد

10 زان ساعتم که بر ره مستی گذر فتاد در خاطرم دگر غم هستی گذر نکرد

11 خواجو چگونه جامهٔ جان چاک زد چو صبح گر گوش بر ترنم مرغ سحر نکرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد

شاعر شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد چه کسی است ؟

شاعر شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد چیست ؟

قالب شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد غزل است

مضمون اصلی شعر هر کو چو شمع ز آتش دل تاج سر نکرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر