غیر محرومی رویت نبود کار از واعظ قزوینی غزل 551

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

غیر محرومی رویت نبود کار نگاه

1 غیر محرومی رویت نبود کار نگاه نیست جز حسرت دیدار تو، دربار نگاه

2 هرکجا میروی ای شوخ، همان در نظری چه شبیه است خرام تو، برفتار نگاه!

3 بسکه اشک از غم او ریخته ام، چون رگ لعل نتوانم گذرانید ز خون، تار نگاه

4 چشم لطف از تو نداریم، از آن روی، که نیست چشم بیمار تو را، طاقت آزار نگاه

5 بزر لخت جگر، دیده نمی پردازد بسکه گرمست ز رخسار تو بازار نگاه

6 زور سر پنجه خورشید رخش را نازم که برون برده ز دست نظرم تار نگاه

7 غنچه شد دیده واعظ ز ادب پیش رخش شوق گو باز کند، این گره از کار نگاه

عکس نوشته
کامنت
comment