غم ندارد ز گدایی تن غم پرور از اهلی شیرازی غزل 50

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

غم ندارد ز گدایی تن غم پرور ما

1 غم ندارد ز گدایی تن غم پرور ما گو هما سایه دولت مفکن بر سرما

2 در سفالین قدح و ساغر باده یکی است غایت این است که از زر نبود ساغر ما

3 آتش ما چه حدیث است که آبش بکشد بلکه سوزد جگر دجله زخاکستر ما

4 حذر از شعله سوز دل ما باید کرد زان که جز در رگ جان ها نخلد نشترها

5 چشم ما تشنه لبان بحر شد از اشگ چه سود که لبی تر نکند گریه چشم تر ما

6 ما چنین پای به گل همچو نهال از غم تو خوشتر از آب روان میگذری از بر ما

7 اهلی آن مه چو نخواندت سگ خود ناله مکن ما گداییم تکلف نبود در خور ما

عکس نوشته
کامنت
comment