ندارد مجلس از جلال الدین محمد مولوی غزل 2699

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ندارد مجلس ما بی‌تو نوری

1 ندارد مجلس ما بی‌تو نوری که مجلس بی‌تو باشد همچو گوری

2 بیایی یا بدان سومان بخوانی ز فضلت این کرامت نیست دوری

3 خلایق همچو کشت و تو بهاری به تو یابد شقایقشان ظهوری

4 تجلی کن که تا سرمست گردند کنند اجزای عالم مست شوری

5 چو دریای عتاب تو بجوشد برآید موج طوفان از تنوری

6 چو گردون قبول تو بگردد شود جمله مصیبت‌ها سروری

7 خمش بگذار این شیشه گری را مبادا که زند بر شیشه کوری

عکس نوشته
کامنت
comment