کسی کاو به جانان وصالی از خیالی بخارایی غزل 207

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

کسی کاو به جانان وصالی ندارد

1 کسی کاو به جانان وصالی ندارد ز جان بهره الاّ ملالی ندارد

2 غنیمت شمر وصل خورشید رویی که خورشید حسنش زوالی ندارد

3 پریچهره یی را که نبود وفایی اگر خود فرشته ست حالی ندارد

4 عجب چون نمانم ... گُل که دید آن رخ و انفعالی ندارد

5 به جز فکر تصویر موی میانش خیالی به خاطر خیالی ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment