کس چون تو نبودست و نخواهد از اهلی شیرازی غزل 578

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

کس چون تو نبودست و نخواهد پس ازین بود

1 کس چون تو نبودست و نخواهد پس ازین بود در باغ جهان میوه مقصود همین بود

2 در کعبه و بتخانه در من نگشادند مارا همه جا بخت بدخویش قرین بود

3 دل گوشه تنگی است ولی وقف غم تست تا بود غمت در دل ما گوشه نشین بود

4 لب بسته ام از شکر و شکایت که رخ تو هم راحت جان آمد وهم آفت دین بود

5 از خاک بتان در سر کوی تو چه دیدیم در هر قدمی بتکده یی زیر زمین بود

6 تا باد صبا نافه گشا گشت عیان شد کز زلف تو خون در جگر نافه چنین بود

7 کر آهوی چشمت نظر از لطف به اهلی با آنکه سگی همچو رقیبش بکمین بود

عکس نوشته
کامنت
comment