نیست کس، خورشید من، کو از اهلی شیرازی غزل 407

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

نیست کس، خورشید من، کو درد پرورد تو نیست

1 نیست کس، خورشید من، کو درد پرورد تو نیست در زمین و آسمان یکذره بی درد تو نیست

2 کار بیداران عشقت پاسبانی چون سگ است خواب راحت شیوه مستان شبگرد تو نیست

3 نخل طوبی گرچه آب چشمه خورشید خورد در لطافت همچو سرو سایه پرورد تو نیست

4 کی خوری می از کف من گر بجای باده هم جان شیرین در قدح ریزم که در خورد تو نیست

5 مرد عشقت کی بود؟ آن کز زن هندو کم است عاشقی کو زنده در آتش نشد مرد تو نیست

6 ایدل بیمار تا کی کیمیا جویی ز خلق کیمیایی خوشتر از رخساره زرد تو نیست

7 شکر کن اهلی که گر خاک رهی در کوی او دامن آن پاک را آلایش از گرد تو نیست

عکس نوشته
کامنت
comment