-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم که گر آستین فشانی چو غبار دور گردم
2 من خسته در فراقت بکدام صبر و طاقت بره فراغ پویم ز پی حضور گردم
3 مهل آنکه خاک سازد اجلم به نا تمامی تو بسوز همچو شمعم که تمام نور گردم
4 من اگر بخلد یابم ز تو جنس آدمی را ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم
5 به نیاز همچو اهلی سگ میفروش بودن به از آنکه مست، باری ز می غرور گردم