1 خیر باشد، نگهش سخت بتک میآید زلفش آشوب جهانی بیدک میآید
2 در شکست صف غم، زلف چه کوتاهی کرد؟ که ز پی فوج خطش هم به کمک میآید
3 چه شتابست به تسخیر حصار دل ما؟ که سپاه خطش از راه نمک میآید!
1 عرق ناکرده پاک، از محفل ما شد نگار ما درین گلشن سبکتر خاست از شبنم بهار ما
2 بروی سخت ما گفتار ناصح برنمی آید صدا را سرمه برگرداند از خود کوهسار ما
1 به پیری، از چه رو می افگنی کار جوانی را چه میدانی که سلخی هست، ماه زندگانی را
2 کسی کز بار پیری حلقه شد قد چو شمشادش سراپا چشم گردیده است و، میجوید جوانی را
1 گرفتم در نظر، هر جا شدم، آن قد موزون را خیابان کردم از یک سرو، بر خود کوه و هامون را
2 مربی گر نباشد آفتاب طلعت لیلی که میسازد نگین حلقه اطفال مجنون را