نه دست رسی به یار دارم از امیرخسرو دهلوی غزل 1302

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

نه دست رسی به یار دارم

1 نه دست رسی به یار دارم نه طاقت انتظار دارم

2 هر جور که از تو بر من آید از گردش روزگار دارم

3 در دل غم تو کنم خزینه گر یک دل و گر هزار دارم

4 این خسته دل چو موی باریک از زلف تو یادگار دارم

5 من کانده تو کشیده باشم اندوه زمانه خار دارم

6 در آب دو دیده از تو غرقم و امید لب و کنار دارم

7 دل بردی و تن زدی، همین بود من باز بسی شمار دارم

8 دشنام همی دهد به خسرو من با دو لب تو کار دارم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر