هیچم ز گریه قدر برین خاک از اهلی شیرازی غزل 767

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هیچم ز گریه قدر برین خاک کو نماند

1 هیچم ز گریه قدر برین خاک کو نماند چندان گریستم که مرا آب رو نماند

2 ساقی بحال تشنه لبان غبار غم گاهی نظر فکند که می در سبو نماند

3 گل بی رخت بباغ ز باران اشک من یکذره در رخش اثر رنگ و بو نماند

4 چندان بجان رسید دلم ز آرزوی دوست کاخر به آرزوی دلم آرزو نماند

5 در بحر عشق غرقه بسی شد ولی کسی هرگز بحال خویش چو اهلی فرو نماند

6 یک نظر در چشم اهلی جلوه کرد آن مشگموی صد پریشانی بر این پیر پریشان تازه کرد

عکس نوشته
کامنت
comment