خبری ده به من، ای باد از امیرخسرو دهلوی غزل 244

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

خبری ده به من، ای باد که جانان چونست

1 خبری ده به من، ای باد که جانان چونست آن گل تازه و آن غنچه خندان چونست

2 با که می می خورد آن ظالم و در خوردن می آن رخ پر خوی و آن زلف پریشان چونست

3 چشم بد خوش که هشیار نباشد، مست است لب میگونش که دیوانه بود، آن چونست

4 رخ و زلفش را می دانم باری که خوشند دل دیوانه من پهلوی ایشان چونست

5 روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند یا رب، آن یوسف گم گشته به زندان چونست

6 گل به رعنایی و نازست به مجلس، باری حال آن بلبل آشفته به بستان چونست

7 هم به جان و سر جانان که کم و بیش مگوی گو همین یک سخن راست که جانان چونست

8 خشک سال است درین عهد وفا را، ای اشک زان حوالی که تو می آیی، باران چونست

9 پست شد خسرو مسکین به لگدکوب فراق مور در خاک فرو رفت، سلیمان چونست

عکس نوشته
کامنت
comment