هرگز غبار حسرت دور از دلم از اهلی شیرازی غزل 479

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

هرگز غبار حسرت دور از دلم نشد

1 هرگز غبار حسرت دور از دلم نشد هرگز ز صد مراد یکی حاصلم نشد

2 گر خار پای گشتم و گر خاک ره شدم آن شاخ گل بهیچ صفت مایلم نشد

3 گفتم که تحفه سگ او دل کنم ولی آنهم قبول از دل نا مقبلم نشد

4 هرچند بخت تیره بتاریکی ام بسوخت جز برق آه روشنی محفلم نشد

5 خار ستم که از غم او بود بر دلم تا بر نرست گل ز گلم از دلم نشد

6 روی زمین بشست دو چشمم ز اشک شور وین شوری غم از دل و آب و گلم نشد

7 آسان نگشت کوی تو منزل چو اهلی ام تا سر نرفت کوی تو سر منزلم نشد

عکس نوشته
کامنت
comment