نعمت الله جان به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 425

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

نعمت الله جان به جانان داد و رفت

1 نعمت الله جان به جانان داد و رفت بر در میخانه مست افتاد و رفت

2 سید ما بندهٔ خاص خداست گوییا شد از جهان آزاد و رفت

3 قرب صد سالی غم هجران کشید عاقبت از وصل شد دلشاد و رفت

4 تا نپنداری که او معدوم گشت یا بداد او عمر خود بر باد و رفت

5 برقعه ای از جسم و جان بربسته بود بند برقع را ز رو بگشاد و رفت

6 در خرابات مغان مست و خراب سر به پای خم می بنهاد و رفت

7 چون ندای ارجعی از حق شنود زنده دل از عشق او جان داد و رفت

8 کل شیئی هالک الا وجهه خواند بر دنیای بی بنیاد و رفت

9 نعمت الله دوستان یادش کنید تا نگوئی رفت او از یاد و رفت

عکس نوشته
کامنت
comment