- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگارین مرا شد نوجوانی که نو بادش نشاط و کامرانی
2 خطش پیرامن لب، گوییا خضر برآمد گرد آب زندگانی
3 بمیرم بر سر کویش که باشد سگان کوی او را میهمانی
4 نه بر رویت خطت، ای آیت حسن که هست آن فتوی نامهربانی
5 من از باغ تو گر برگی نبندم تو باری بر خور از شاخ جوانی
6 غمی چون کوه بر جانم نهادی تو باقی مان که من بردم گرانی
7 چه یارد گفت در وصف تو خسرو که هرچ اندر دل آرم، بیش از آنی