1 نازم به رعنا دلبری سالار هر دو عالم است بینم به پای اخترش افشانده تاج آدم است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گوش باید کرد ازین سرگشته اندوهگین شمه ای از صنعت خلاق گیتی آفرین
2 چند تن روزی ز همزادان ز جام عیش مست بهر گشت گلستان گشتیم با هم همقرین
1 چنان ببریدی آخر رشتههای آشنایی را که نتوان داد داد شکوه روز جدایی را
2 پس از همخانگی چندان بیابان در میان آمد کبوتر بر نتابد خط شرح بینوایی را
1 خون شد دلم، نسیم صبا غمگسار شد بر دشت شهرزور، دمی رهگذار شو
2 رفت آنکه ما به عیش در آن بوم بگذریم زینهار تو وکیل من دل فگار شو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به