ناوک زنی چو غمزه او از امیرخسرو دهلوی غزل 289

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ناوک زنی چو غمزه او در زمانه نیست

1 ناوک زنی چو غمزه او در زمانه نیست چون جان من خدنگ بلا را نشانه نیست

2 دیوانه گشت خلق و به صحرا افتاد، ازانک در شهر بی حکایت تو هیچ خانه نیست

3 جز با خط تو عشق نبازند عاشقان در خط دیگران رقم عاشقانه نیست

4 من در دم پسین، تو بهانه گمان بری معلوم گرددت نفسی کاین بهانه نیست

5 صعب آتشیست عشق که گشتند صبر و دل خاکستر و درون و برون شان زبانه نیست

6 مشنو حدیث بی خبران در بیان عشق دانی که احسن القصص اندر فسانه نیست

7 جان خاک آستانه که پیمان عاشقان یک ذره غبار بر آن آستانه نیست

8 ای پندگو، چه در پی جانم نشسته ای انگار کان پرنده درین آشیانه نیست

9 کوه گران زناله ما گم شود به رقص خسرو، به تای نغمه زنان این ترانه نیست

عکس نوشته
کامنت
comment