- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسیم گل دگران را دماغ تازه کند مرا چو مرغ چمن درد و داغ تازه کند
2 چو لاله دامن صحرا گرفته ام بی دوست که داغ حسرت من گشت باغ تازه کند
3 فراغت همه کس درد دل برد اما مراست درددلی کش فراغ تازه کند
4 تنم شوق همچون چراغ سوزد اشک چه روغنی است که سوز چراغ تازه کند
5 دماغ اهلی مسکین بسوزد آتش غم ببخش جرعه خود تا دماغ تازه کند
6 بی لب شکرین او من چه کنم شکر لبان تلخی زهر حسرتم از شکر که میرود؟
7 زخم فراق بر جگر اهلی زار اگر نخورد اینهمه سیل خون بگو کز جگر که میرود؟