-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار من شکسته بسامان رسید باز درد من ضعیف بدرمان رسید باز
2 شاخ امید من گل صد برگ بار داد مرغ مراد من بگلستان رسید باز
3 از بارگاه مکرمت عام خسروی تشریف خاص بین که بدربان رسید باز
4 آدم که آب کوثرش از دیده رفته بود چون گل به صحن گلشن رضوان رسید باز
5 دیوان کنون حکومت دیوان کجا کنند کانگشتری بدست سلیمان رسید باز
6 یکساله ره ز طرف چمن دور بود گل لیکن بکام دوست ببستان رسید باز
7 یعقوب کو به کلبه احزان مقیم بود نا گه بوصل یوسف کنعان رسید باز
8 بی تاج مانده بود سرتخت سلطنت و اکنون چه غم که سنجق سلطان رسید باز
9 ای دل مباش طیره که جانم ز تیرگی همچون خضر بچشمهٔ حیوان رسید باز
10 چندین چه نالی از شب دیجور حادثات روشن برآ که صبح درفشان رسید باز
11 خواجو مسوز رشتهٔ جان را ز تاب دل کان شمع شب فروز به ایوان رسید باز