- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کار من از تو زر ای سیمبر مستان هم سیم به یادم ده هم سیم و زرم بستان
2 در عین زمستانی چون گرم کنی مرکب از گرمی میدانت برسوزد تابستان
3 گر طفلک یک روزه شبهای تو را بیند از شیر بری گردد وز مادر وز پستان
4 ای وای از آن ساعت کاین خاطر چون پیلم سرمست شما گردد یاد آرد هندستان
5 روزی که تب مرگم یک باره فروگیرد هر پاره ز من گردد از آتش تب سستان
6 تو از پس پرده دل ناگاه سری درکن تا هر سر موی من گردند چو سرمستان
7 هر خاطر من بکری بر بام و در از عشقت چندان بکند شیوه چندان بکند دستان
8 تا تابش روی تو درپیچد در هر یک وز چون تو شهی گردد هر خاطرم آبستان
9 شمس الحق تبریزی هر کس که ز تو پرسد می بینم و می گویم از رشک کدام است آن