چشم شوخم در رخ او خیرگی از واعظ قزوینی غزل 256

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

چشم شوخم در رخ او خیرگی بسیار کرد

1 چشم شوخم در رخ او خیرگی بسیار کرد خط از آن رو خار بستی گرد آن گلزار کرد

2 مو بمو برداشت، انگشت، از خط مشکین رخش با دل ما آنچه نازش کرده بود، اقرار کرد

3 خوش تماشائی است درگلزار حسن نو خطی خار هرجا گل کند، اینجا ولی گل خار کرد

4 نیست برگرد عذارش خط، که از طومار حسن حلقه نام خویشتن را آن گل رخسار کرد

5 سر زلفش در میان بود، آمد آن خط سر زده عیش را بر واعظ بیچاره زهر مار کرد

عکس نوشته
کامنت
comment