مه بی مهر من ز شعر سیاه از خواجوی کرمانی غزل 795

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

مه بی مهر من ز شعر سیاه

1 مه بی مهر من ز شعر سیاه روی بنمود بامداد پگاه

2 کرده از شام بر سحر سایه زده از مشک بر قمر خرگاه

3 دل من در گو زنخدانش همچو یوسف فتاده در بن چاه

4 آه کز دود دل نیارم کرد پیش آئینه جمالش آه

5 بجز از عشق چون پناهی نیست برم از عشق هم بعشق پناه

6 موی رویم سپید گشت و هنوز می‌کشد خاطرم به زلف سیاه

7 شاخ وصل تو ای درخت امید بس بلندست و دست من کوتاه

8 در شب هجر ناله‌ام همدم در ره عشق سایه‌ام همراه

9 روز خواجو قیامتست که هست بر دلش بار غم چو بار گناه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر