1 دلبرم بی وفاست، چتوان کرد میل او با جفاست، چتوان کرد
2 چون دل پادشاه کشور حسن فارغ از هر گداست، چتوان کرد
3 ماجراها میان حسن و وفاست حسن دور از وفاست، چتوان کرد؟
4 دلبر بیوفای عهد شکن چون نه بر عهد ماست، چتوان کرد؟
5 از غمت جان به لب رسید مرا چون ترا این رضاست، چتوان کرد؟
6 آن بت سست عهد سخت کمال ظلم پیشش رواست، چتوان کرد؟
7 چون هنوز آن نگار شهر آشوب بر سر ماجراست، چتوان کرد؟
8 دل به شوخی ربود از دستم دلبر دلرباست، چتوان کرد؟
9 کلی اختیار تو خسرو چون به دست قضاست، چتوان کرد؟