فضای خاطرم از غم از آن غبار از واعظ قزوینی غزل 248

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

فضای خاطرم از غم از آن غبار ندارد

1 فضای خاطرم از غم از آن غبار ندارد که آرزوی جهان، از دلم گذار ندارد

2 جهان چو معرکه تیغ بازی است حذر کن چه پا نهی به میان؟ این میان کنار ندارد!

3 بزرگیی که در آن نیست چشم لطف بمردم بود چو کوه بلندی که چشمه سار ندارد

4 شده است سیر ز مردارخواری غم دنیا که شاهباز دلت رغبت شکار ندارد

5 بود بقدر درشتی ضرور بی ادبان را که دست سوده شود هر گلی که خار ندارد

6 سخن مجوی دگر واعظ از شکسته دل من فسرده است ز بس آتشم؟ شرار ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment