- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
2 گوئی از نقد شبابم به شب قدر و برات گنجی از نو به سراغ دل ویران آمد
3 ماه درویش نواز از پس قرنی بازم مردمی کرد و بر این روزن زندان آمد
4 دل همه کوکبه سازی و شب افروزی شد تا به چشمم همه آفاق چراغان آمد
5 وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر پا فشردم همه تا عمر به پایان آمد
6 ایرجا یاد تو شادان که از این بیت تو هم چه بسا درد که نزدیک به درمان آمد
7 یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد
8 شهریارا دل عشاق به یک سلسله اند عشق از این سلسله خود سلسله جنبان آمد