-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا دوش از آن لب بسی رنگ بود ولی چشم تو بر سر جنگ بود
2 شبی کز چمن نالهٔ مرغ خاست دلم را به کوی تو آهنگ بود
3 طلب کردمی ز آن دهن کام خویش ولیکن به غایت محل تنگ بود
4 از آن در دلِ جام ره یافت می که پیری به دل صاف و یکرنگ بود
5 به سنگ جفا صابرم تا کسی نگوید خیالی چه بی سنگ بود