-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنده محمودست و سلطان در ره معنی ایاز کار دینداران نمازست و نماز ما نیاز
2 ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
3 گر ز دست ساقی تحقیق جامی خوردهئی می پرستی را حقیقت دان وهستی را مجاز
4 حاجیان چون روی در راه حجاز آوردهاند مطرب عشاق گو بنواز راهی از حجاز
5 هر گروهی مذهبی دارند و هر کس ملتی مذهب ما نیست الا عشق خوبان طراز
6 پیش رامین هیچ گل ممکن نباشد غیر ویس پیش سلطان هیچکس محمود نبود جز ایاز
7 سوختیم ای مطرب بربط نواز چنگ زن ساز را بر ساز کن و امشب دمی با ما بساز
8 بلبل دلسوز بین از نالهٔ ما در خروش شمع بزم افروز بین از آتش ما در گداز
9 ای خوشا در مجلس روحانیان گاه صبوح دلنوازان عود سوز و پرده سازان عود ساز
10 گفتمش بازآ که هرشب چشم من بازست گفت مرغ وصلم صید نتوان کرد با این چشم باز
11 باز پرسیدم ز زلفش کز چه رو آشفتهئی گفت خواجو قصهٔ شوریدگان باشد دراز