-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بندگانه گفتم ای سلطان گدای خود ببین گفت ای درویش ما تو پادشاهی خود ببین
2 سر بنه بر درگه ما سر از آنجا برمدار بر در خلوتسرای ما سرای خود ببین
3 دردمندانه بیا درمان خود از ما طلب دُرد درد ما بنوش آنگه دوای خود ببین
4 گوشهٔ میخانهٔ ما جنت المأوی بود در چنین خوش خانه ای بخرام و جای خود ببین
5 نیک و بد گر می کنی یابی سزای خویشتن نیک نیک اندیشه کن از خود سزای خود ببین
6 پا ز ره بیرون نهادی سنگ بر پایت زدند بعد از این گر رهروی در پیش پای خود ببین
7 عاشقانه خوش در آ در بحر بی پایان ما نعمت الله را بجوی و آشنای خود ببین