مرا یاقوت او قوت روانست از خواجوی کرمانی غزل 166

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

مرا یاقوت او قوت روانست

1 مرا یاقوت او قوت روانست ولی اشکم چو یاقوت روانست

2 رخش ماهست یا خورشید شب پوش خطش طوطیست یا هندوستانست

3 صبا از طره‌اش عنبر نسیمست نسیم از سنبلش عنبر فشانست

4 میانش یکسر مو در میان نیست ولیکن یک سر مویش دهانست

5 شنیدم کان صنم با ما چنان نیست ولیکن چون نظر کردم چنانست

6 ز چشمش چشم پوشش چون توان داشت که یکچندست کوهم ناتوانست

7 بیا آن آب آتش رنگ در ده که گر خود آتشست آتش نشانست

8 بدان ماند که خونش می‌دواند بدینسان کز پیت اشکم روانست

9 چو مرغی زیرک آمد جان خواجو که او را دام زلفت آشیانست

عکس نوشته
کامنت
comment