- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگارم در گلستان رفت و خارم پیش میآید ز خارا هم کنون بر من هزاران نیش میآید
2 رقیبت مهربانی هشت و ما را دشمن جان شد دلم را، ای پسر، بنگر، چه محنت پیش میآید؟
3 بلا و محنت هجران، چه حال است این که پیوسته نصیب جان مجروح من درویش میآید
4 ز بیگانه نمینالم، مرا معلوم شد، ای مه که غمهای جهان یکسر مرا از خویش میآید
5 منال ز جور و محنتها، خموش و دم مزن خسرو که بر بیصبر در عالم مصیبت بیش میآید