نگارم در گلستان رفت از امیرخسرو دهلوی غزل 413

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

نگارم در گلستان رفت و خارم پیش می‌آید

1 نگارم در گلستان رفت و خارم پیش می‌آید ز خارا هم کنون بر من هزاران نیش می‌آید

2 رقیبت مهربانی هشت و ما را دشمن جان شد دلم را، ای پسر، بنگر، چه محنت پیش می‌آید؟

3 بلا و محنت هجران، چه حال است این که پیوسته نصیب جان مجروح من درویش می‌آید

4 ز بیگانه نمی‌نالم، مرا معلوم شد، ای مه که غم‌های جهان یکسر مرا از خویش می‌آید

5 منال ز جور و محنت‌ها، خموش و دم مزن خسرو که بر بی‌صبر در عالم مصیبت بیش می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment