مردیم در خمار و شرابی از خواجوی کرمانی غزل 690

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

مردیم در خمار و شرابی نیافتیم

1 مردیم در خمار و شرابی نیافتیم گشتیم غرق آتش وآبی نیافتیم

2 کردیم حال خون دل از دیدگان سؤال لیکن به جز سرشک جوابی نیافتیم

3 تا چشم مست یار خرابی بنا نهاد همچون دل شکسته خرابی نیافتیم

4 رفتیم در هوایش و برخاک کوی او بردیم آب خویش و مبی نیافتیم

5 جان را براه بادیه از تاب تشنگی کردیم خون و اشک سحابی نیافتیم

6 بیرون ز زلف و عارض خورشید پیکران برآفتاب پر غرابی نیافتیم

7 در ده قدح که جز دل بریان خون چکان در بزمگاه عشق کبابی نیافتیم

8 کردیم بی حجاب نظر در رخت ولیک روی ترا به جز تو حجابی نیافتیم

9 خاک درت شدیم چو خواجو بحکم آنک برتر ز درگه تو جنابی نیافتیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر