خونم به جور تیغ تو در گردن از اهلی شیرازی غزل 241

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

خونم به جور تیغ تو در گردن خودست

1 خونم به جور تیغ تو در گردن خودست هر کس با تو دوست بود دشمن خودست

2 مستانه سرو ناز تو ره میرود مگر سرمست جلوه ای خرامیدن خودست

3 خار ره تو هر که بسوزن کشد ز پا همچون مسیح خار رهش سوزن خودست

4 جز تیغ دوست کیست که فریادرس شود ما را که کار دل همه در گردن خودست

5 هرگز نظر به خرمن عالم نمی کند اهلی که خوشه چینی اش از خرمن خودست

6 فکند از آن سخنت شور در عجم اهلی که چاشنی حدیث تو از شه عرب است

عکس نوشته
کامنت
comment