-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم با مردم چشمت چنانست که پنداری که خونشان در میانست
2 خطت سرنامهٔ عنوان حسنست رخت گلدستهٔ بستان جانست
3 شبت مه پوش و ماهت شب نقابست گلت خود روی و رویت گلستانست
4 گلستان رخت در دلستانی بهشتی بر سر سرو روانست
5 چرا خورشید روز افروز رویت نهان در چین شبگون سایبانست
6 کمان داران چشم دلکشت را خدنک غمزه دایم در کمانست
7 بساز آخر زمانی با ضعیفان که حسنت فتنه آخر زمانست
8 چرا خفتست چشم نیم مستت ز مخموری تو گوئی ناتوانست
9 ز زلفت موبمو خواجو نشانداد از آن انفاس او عنبر فشانست