-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم در عشق جانان گشته پاره دل است آن شوخ را یا سنگ خاره
2 شبانگاه تو بر مه پاره آمد مرا در دل غم آن ماه پاره
3 کنار خود نمی بینم ز گریه که نتوان دید دریا را کناره
4 چو بگشادم به گریه چشم دربار گشاد ابرو، پدپد آمد ستاره
5 دو بوسم داد دوش و تا به امروز خرابم زان شراب مست کاره
6 من و مستی و بدنامی و زین پس سگان رسوا و طفلان در نظاره
7 به عشقم چاره فرمایند یاران ولی با یار بی فرمان چه چاره
8 نگارا، بگسلان سر رشته خود که نتوان دوخت این دلهای پاره
9 اگر خون خورد خواهی، شیوه بگذار که خسرو نیست طفل شیرخواره