دلم را مقام عبادت درِ از خیالی بخارایی غزل 57

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

دلم را مقام عبادت درِ اوست

1 دلم را مقام عبادت درِ اوست زهی بخت آن دل که فرمانبرِ اوست

2 طفیل قد اوست هرجا که جانی ست عجب سرو نازی که جان‌ها برِ اوست

3 اگرچه خطش نیست چون غمزه جادو ولیکن همه فتنه ها در سرِ اوست

4 دمادم ز اندیشه خون می خورد دل چو قلب است لابد همین در خورِ اوست

5 خیالی به حشرت خط نیکنامی همین بس که نام تو در دفترِ اوست

عکس نوشته
کامنت
comment