-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل من باز هوای سر کوئی دارد میل خاطر دگر امروز بسوئی دارد
2 هیچ دارید خبر کان دل سرگشتهٔ من مدتی شد که وطن بر سر کوئی دارد
3 بگسست از من و در سلسله موئی پیوست که دل خلق جهان در خم موئی دارد
4 ایکه از سنبل مشکین توعنبر بوئیست خنک آن باد که از زلف تو بوئی دارد
5 ما بیک کاسه چنین مست و خراب افتادیم حال آن مست چه باشد که سبوئی دارد
6 شاخ را بین که چه سرمست برون آمده است گوئیا او هم ازین باده کدوئی دارد
7 ایکه گوئی که مکن خوی بشاهد بازی هر کرا فرض کنی عادت و خوئی دارد
8 خیز چون پرده ز رخسار گل افکند صبا روی گل بین که نشان گل روئی دارد
9 خوش بیا برطرف دیدهٔ خواجو بنشین همچو سروی که وطن برلب جوئی دارد