-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد چه نکوبخت درختی که بر و بار تو دارد
2 چه کند چرخ فلک را چه کند عالم شک را چو بر آن چرخ معانی مهش انوار تو دارد
3 به خدا دیو ملامت برهد روز قیامت اگر او مهر تو دارد اگر اقرار تو دارد
4 به خدا حور و فرشته به دو صد نور سرشته نبرد سر نبرد جان اگر انکار تو دارد
5 تو کیی آنک ز خاکی تو و من سازی و گویی نه چنان ساختمت من که کس اسرار تو دارد
6 ز بلاهای معظم نخورد غم نخورد غم دل منصور حلاجی که سر دار تو دارد
7 چو ملک کوفت دمامه بنه ای عقل عمامه تو مپندار که آن مه غم دستار تو دارد
8 بمر ای خواجه زمانی مگشا هیچ دکانی تو مپندار که روزی همه بازار تو دارد
9 تو از آن روز که زادی هدف نعمت و دادی نه کلید در روزی دل طرار تو دارد
10 بن هر بیخ و گیاهی خورد از رزق الهی همه وسواس و عقیله دل بیمار تو دارد
11 طمع روزی جان کن سوی فردوس کشان کن که ز هر برگ و نباتش شکر انبار تو دارد
12 نه کدوی سر هر کس می راوق تو دارد نه هر آن دست که خارد گل بیخار تو دارد
13 چو کدو پاک بشوید ز کدو باده بروید که سر و سینه پاکان می از آثار تو دارد
14 خمش ای بلبل جانها که غبارست زبانها که دل و جان سخنها نظر یار تو دارد
15 بنما شمس حقایق تو ز تبریز مشارق که مه و شمس و عطارد غم دیدار تو دارد