صید دست آموزم و قدرم نمیدانی از اهلی شیرازی غزل 650

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

صید دست آموزم و قدرم نمیدانی چه سود

1 صید دست آموزم و قدرم نمیدانی چه سود میزنی سنگم چه بگریزم پشیمانی چه سود

2 اینزمان آیینه بی گر دست بنما روی دل ورنه آنروزی که گردش گرد بنشانی چه سود

3 بر فقیران چون گشایی گوشه چشم از کرم گر گره بر روزنی از چین پیشانی چه سود

4 منکه عمری سوده باشم چهره بر خاک رهت گر بدامن گردی از رویم بیفشانی چه سود

5 اهلی لب تشنه آنساعت که جان دور از تو داد جان من سر تا قدم گر آب حیوانی چه سود

عکس نوشته
کامنت
comment