-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسبت خرقه ام از پیر خرابات بود به از این نسبت خرقه ز محالات بود
2 این چنین پیر مریدی و چنان میخانه باده نوشیدن من عین عبادات بود
3 عشق می بازم و خاطر به خدا مشغول است میخورم باده و جانم به مناجات بود
4 نامراد از در ما باز نگردیده کسی در میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات بود
5 زاهد ار جنت فردوس به جان می جوید جنت عاشق سرمست خرابات بود
6 سخنی از دل و دلدار بجان می گویم سخنم از سر صدق است و کرامات بود
7 پیر و سر حلقهٔ ما سید بزم عشق است قدر هر کس به کمالات و مقالات بود