1 سیرم ازخوان سیه کاسه گردون، هر چند قرص مهر و مهم آرایش خوان می بینم
2 آن چنان خسته ام از دست خسیسان کامروز مرهم از خستن شمشیر و سنان می بینم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عنان همت مخلوق اگر بدست قضاست چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟
2 گر اعتقاد درستست، اعتراض محال ور اعتراض ثوابست، اضطراب خطاست
1 آن سبزه که از عارض او خاسته شد تا ظن نبری که حسن آن کاسته شد
2 در باغ رخش بهر تماشای دلم گل بود و بسبزه نیز آراسته شد
1 همیشه بود نعمتت را خورنده ز آزاد و بنده، چه خرد و چه رنده
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به