آه‌های آتشینم پرده‌های از عطار نیشابوری غزل 23

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

آه‌های آتشینم پرده‌های شب بسوخت

1 آه‌های آتشینم پرده‌های شب بسوخت بر دل آمد وز تف دل هم زبان هم لب بسوخت

2 دوش در وقت سحر آهی برآوردم ز دل در زمین آتش فتاد و بر فلک کوکب بسوخت

3 جان پر خونم که مشتی خاک دامن گیر اوست گاه اندر تاب ماند و گاه اندر تب بسوخت

4 پردهٔ پندار کان چون سد اسکندر قوی است آه خون آلود من هر شب به یک یارب بسوخت

5 روز دیگر پردهٔ دیگر برون آمد ز غیب پردهٔ دیگر به یارب‌های دیگرشب بسوخت

6 هر که او خام است گو در مذهب ما نه قدم زانکه دعوی خام شد هر کو درین مذهب بسوخت

7 باز عشقش چون دل عطار در مخلب گرفت از دل گرمش عجب نبود اگر مخلب بسوخت

عکس نوشته
کامنت
comment