1 چشمم که همیشه جوی خون آید از او همواره مرا، بخت نگون آید از او
2 زان ترس بگریم، که خیال رخ تو با اشک مبادا، که برون آید از او
1 ماولی پرور عدو کاهیم تاج بخش عجم عربشاهیم
2 آسمان آن دهد که ما جوئیم روزگار آن کند که ما خواهیم
1 گره گشای سخن خامه توان من است خزانه دار روان خاطر روان من است
2 کشید زین من این دیزه هلال رکاب از آنک شهپر روح القدس عنان من است
1 زهی مناقب مجد تو در جهان مشهور بدور دولت تو، رایت هدی منصور
2 کمینه پایه ز جاه تو هامه افلاک کهینه بنده ز خیل تو قیصر و فغفور