- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مست من باز جدایی ز سر آغاز نهاد راه خلقی زد و تهمت به سر ناز نهاد
2 خلق دیوانه شد آن لحظه که از رعنایی کله کژ به سر سرو سرافراز نهاد
3 مست شد ده دل و در راه برآمد صد جان در خرامش چو برآورد قدم، باز نهاد
4 ای عفاالله ز پی کشتن ما در چشمت حسن خاصیت شمشیر سرانداز نهاد
5 ناله ام نیست خوش، اما ز نی سوخته پرس عشق ذوقی که درین نغمه ناساز نهاد
6 هر طرف سوخته ای چند به خاک افتاده است شمع خود سوزش پروانه چه آغاز نهاد؟
7 ای بسا خواجه مقامر که ز بعد مردن سر به شاگردی آن چشم دغاباز نهاد
8 بو که خسرو سخنی بشنود از تو هر شب زیر دیوار تو صد گوش به آواز نهاد