عشق جانان راحت جان من بیچاره از اهلی شیرازی غزل 146

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

عشق جانان راحت جان من بیچاره است

1 عشق جانان راحت جان من بیچاره است آتش دوزخ بهشت مرغ آتشخواره است

2 تا گل رویش شکفت آن سرو دل با کس نماند ور کسی دارد دلی چون غنچه هم صد پاره است

3 این چنین کان سنگدل نرم از دم گرمم نشد میشود معلوم کان دل نیست سنگ خاره است

4 گر بعشق آواره شد مجنون که پرسد حال او کاندرین وادی چو مجنون صدهزار آواره است

5 سامری کز ساحران بیشش همی گیرند گوش گوشه گیر از نرگس جادوی آه عیاره است

6 عقل و حکمت چاره کار تو اهلی کی کند چاره کار تو ای بیچاره ترک چاره است

7 هوا پرستی اهلی در بن سرست گناه بجز حبیب که داند که حال افسر چیست

عکس نوشته
کامنت
comment