شمع من، هرکس که پیشت جان از اهلی شیرازی غزل 140

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمع من، هرکس که پیشت جان نسوزد مرد نیست

1 شمع من، هرکس که پیشت جان نسوزد مرد نیست عشق و سرمستی با اشک گرم و آه سرد نیست

2 لذت عاشق نه از مستی و میخواری بود تشنه دیدار را پروای خواب و خورد نیست

3 حسن او شد جلوه‌گر ز آیینه صافی‌دلان وین دلی باید که در آیینه او گرد نیست

4 وحشت مردم کجا انس محبت از کجا کی بدین وادی رسد هر کو چو مجنون فرد نیست

5 مردم بی‌درد را از درد ما نبود خبر آگه از درد دل ما غیر صاحب درد نیست

6 اشک و آه من کسی حیله داند پیش تو خود تو دانی جان من کز حیله رویم زرد نیست

7 در گلستان محبت داغ اهلی همچو گل از ازل بر رشته عشق است باد آورد نیست

عکس نوشته
کامنت
comment