- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شمع من اگر یک شب از خانه برون آید از هر طرفی صد جان پروانه برون آید
2 صد جامه قبا گردد از هر طرفی، چون او کژ کرده کلاه از سر مستانه برون آید
3 من بی خبر و طفلان سنگی به کف از هر سو شسته به کمین تا کی دیوانه برون آید
4 فریاد که از یاری عمری به جفا باشم چون گاه وفا باشد بیگانه برون آید
5 هر روز بری جویم از بخت، محال است این خوشه ز پی شش ماه از دانه برون آید
6 گر وجه قرار من هست از رخ تو مردن وه کز خط تو ناگه پروانه برون آید
7 در کشتن خود یارم، من از تو چه غم دارم؟ گر جان ز پی خسرو خصمانه برون آید