- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عیش من تلخ است ازان شکر لب شیرین سخن چون بخندد، ورچه باشد، هست در پروین سخن
2 مردنم نزدیک شد هنگام شربت دادنست کیست کارد یک سخن بر من ازان شیرین سخن؟
3 بو که بریم، ای صبا، از بهر من بهر خدا گه گهی جاسوسیی کن، زو دمی برچین سخن
4 کاش بیدردان بدیدندی رخ زیبای یار! تا نگفتندی به طعن بیدلان چندین سخن!
5 ای که گویی «عشق چه بود»؟ باش تا از خون من بعد از آنت مرد خوانم، گر بگویی این سخن
6 عاشقی وانگه مسلمانی، ندانی، ای سلیم دوستی چون با بتان افتد، رود در دین سخن؟
7 بهترین روز آفتی می بینم از تو در جهان گفت من بشنو، مکن، جانا، بدین آیین سخن
8 جادوان را لب بدوزد سوزن مژگان تو وه که پیشت چون برآید از من مسکین سخن
9 در هوای روی تو خون می چکاند از غزل خسرو رنگین سخن گر رنگ بازی زین سخن